از سوی دیگر مجامع کارشناسی کماکان به نحوه محاسبه این نرخ انتقاد دارند. با محمد عطاردیان عضو شورایعالی اشتغال گفتوگو کردهایم.
- علت افزایش نرخ بیکاری با وجود ادعای ایجاد 2.5میلیون شغل در طول یک سال گذشته چیست؟
البته طبق محاسبات کارفرمایان اختلاف نرخ بیکاری واقعی با این آمار بسیار زیاد است و در سطح بالاتری قرار دارد. نرخهایی که درباره بیکاری اعلام میشود اگر چه براساس یک مبنای بینالمللی بوده و از این منظر صحیح است اما با توجه به شرایط کشور ما اصلا نمیتواند ملاک بحثهای کارشناسی قرار گیرد. زیرا هر کسی که در سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفته باشد در طول هفته حداقل یک ساعت کار کرده است و با این معیار جزو شاغلان محسوب میشود.
به این ترتیب میتوان ادعا کرد که حتی بیش از 2.5میلیون شغل هم ایجاد شده است. اما نکته مهم در این ارتباط نوع کار است که همین مسئله نقطه افتراق اوضاع اشتغال کشور ما با سایر کشورهای توسعهیافته به شمار میرود. نکته دیگر در آمار جدید بیکاری، بالابودن این نرخ در استانهای صنعتی و مناطق محروم است. درحالیکه دو رویکرد اصلی دولت، ایجاد اشتغال در همین مناطق بود و از این منظر نیز تناقض واضحی بین ادعاهای اعلام شده درباره اشتغالزایی و نرخ بیکاری در این مناطق وجود دارد.
- علت این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
بالابودن نرخ بیکاری در این مناطق به این دلیل است که در طول یک سال گذشته هیچ تحول خاصی در زمینه برنامههای اشتغالزایی رخ نداده و گرفتاری کارفرمایان برای حفظ و بهکارگیری نیروی کار بیشتر شده است. هرچند که در این زمینه شعارهای بسیاری هم داده شده اما مهم اقدامات عملی است که انتظار میرفت در جهت پایدارسازی وضعیت اشتغال در کشور به اجرا گذاشته شود. حال آنکه بسیاری از مشاغل موجود دچار رکود شده و خیلی از آنها فعالیت خود را متوقف کردهاند. عده بسیاری هم با راندمان بسیار پایین فعالیت میکنند.
- اوضاع اشتغال در بخشهای صنعت و کشاورزی چه تغییراتی کرده است؟
در این زمینهها با وجود اینکه میتوان فرصتهای شغلی زیادی هم ایجاد کرد اما وضع رو به بهبود نرفته و حتی در بسیاری از بنگاههای اقتصادی شاهد بدتر شدن شرایط نیروی کار هستیم. در اینباره هم مسائل متعددی مانند هدفمندسازی یارانهها و یا مباحث ارزی مطرح میشود؛ اما باید توجه داشت که اینها مسائل بخشی است و درصورتی که برنامه منسجمی برای ایجاد اشتغال در کشور وجود داشت اینگونه مسائل نمیتوانست تأثیر چندانی بر رکود در بخشهای تولیدی کشور داشته باشد.
باید برنامهای تهیه شود که معیار و ملاک باشد. در حال حاضر هر آماری که اعلام میشود را باید قبول کرد چون معیار صحیحی وجود ندارد. اگر استراتژی جامعی برای اشتغالزایی وجود داشت نقاط هدف و ابزارهای رسیدن به هدف بهطور دقیق مشخص میشد و آنگاه مجامع کارشناسی و رسمی میتوانستند ضمن ارزیابی نرخ واقعی بیکاری، علل و عوامل عدمدستیابی به اهداف و یا حتی پیش افتادن از اهداف را بهطور شفاف اعلام کنند.
- برنامهای که چندی پیش در همین باره به شورایعالی اشتغال ارائه شده بود، در چه مرحلهای است؟
تاکنون اصلا به این برنامه توجه نشده و حتی نگفتند که همه این برنامه رد شده و مورد قبول نیست. این در حالی است که جای خالی چنین برنامهای در سیاستهای اشتغالزایی کشور بهشدت احساس میشود.